۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

اسناد تاریخی ایل شاهسون بغدادی

سندهای تاریخی ارزشمندی را که پیش رو دارید، برگرفته از کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح‌ السلطان می‌باشد. این اسناد گرانبها، بیانگر بخشی از تاریخ ایران و ایل شاهسون بغدادی است. این تصویرها از روی نسخه‌ها‌ی اصلی سندهای باقیمانده تهیه شده‌اند که از گذشته‌های دور به دست على اکبرخان قرابکلو ملقب به فتح السلطان رسیده‌ بود. تصویر این اسناد با ارزش تاریخی تاکنون در جایی چاپ یا به نمایش درنیامده‌اند و این نخستین باری است که آن‌ها را مشاهده‌ می‌کنید.

تهران ١٣٨٩


 
فرمان فتحعلی شاه قاجار
حکم سرکردگی سواران ایل شاهسون بغدادی به حسن خان و خلع آدینه بگ
 در سال ١٢٣۵ هجرى قمرى (١١٩٨ هجری شمسی)
(حسن خان فرمانده‌ی سواران و نیروهاى ایل شاهسون بغدادى در نبرد تفلیس بود.)


عکس‌های تاريخی ايل شاهسون بغدادی

عکس‌هایی را که پیش رو دارید، برگرفته از کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح‌ السلطان می‌باشد. این تصویرهای تاریخی ارزشمند، بیانگر بخشی از تاریخ ایران  و  ایل شاهسون بغدادی هستند. گفتنی است این عکس‌های جالب و دیدنی تاکنون در جایی چاپ نشده‌ و یا به نمایش همگانی درنیامده‌اند و این نخستین باری است که آن‌ها را مشاهده‌ می‌کنید.
تهران 1389


شماری از سران مشروطه خواه
نفرات نشسته از سمت راست:
1. سرتیپ علی‌اکبر‌خان منصورنظام بزرگ (از ایل شاهسون بغدادی)
2. ملک‌المتکلمین 7. غلامحسین‌خان میرپنج از مهاجرین قفقاز
 8. میرزا علی‌اکبرخان دهخدا 9. میرزاده عشقی 12. صوراسرافیل
13. محمدولی‌خان تنکابنی سپهدار رشتی
نفر ایستاده بین نفرات 7 و 8 نشسته: امیرنصرت اینالو ظفرنظام و برادرش
مسجد سپه ‌سالار تهران، سال 1285 هجری شمسی



۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح السلطان

کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح السلطان به زودی توسط انتشارات نگارینه منتشر خواهد شد. 
همان‌گونه که از نام کتاب پیداست درباره‌ی تاریخ ایل شاهسون بغدادی، یکی از اقوام بزرگ و تأثیرگذار ایرانی است. این کتاب به سیر تاریخی، سیاسی و اجتماعی این قوم در سلسله‌های گوناگون حکومت‌های ایران می‌پردازد و از مبارزه‌ها،‌ دلاوری‌ها‌، شجاعت‌ها‌ و دفاع‌ آنان برای آسایش این مرز و بوم  می‌گوید.
کتاب دارای تصویرها، اسناد و عکس‌های تاریخی جذاب و دیدنی از گذشته‌های دور است که روایت ایل شاهسون بغدادی را در گذر زمان بازگو می‌کند. هم چنین دارای جدول‌هایی می‌باشد که چگونگی گسترش و پدیدآمدن طایفه‌ها و تیره‌های گوناگون ایل را بیان می‌کند.
از آن جایی که در کتاب‌های تاریخ، درباره‌ی سرگذشت و تأثیر ایل شاهسون بغدادی، چیزی گفته نشده یا اندک اشاره‌ای شده است، مردم، حتی پژوهشگران شناخت جامعی از این قوم بزرگ و تاثیرگذار ایرانی ندارند، بنابراین این کتاب می‌تواند یکی از منابع بسیار ارزشمند در این زمینه باشد. از سوی دیگر به نسل جدید و امروزی ایل شاهسون بغدادی که اکنون شهرنشین‌های ساکن تهران، قم، ساوه و ... هستند و از پیشینه‌ی خود آگاهی چندانی ندارند، اطلاعات بسیار مفیدی از چگونگی زندگی نیاکان و اجدادشان ارائه می‌دهد.
این کتاب به کوشش آقای هرمز محیط  گردآوری شده است.


۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

ايل شاهسون بغدادی


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ايل شاهسون
ايل شاهسون يك اتحاديه‌ی ميان طايفه‌هاست كه در زمان شاه عباس صفوی از ادغام شماری از تيره‌های قزلباش و به منظور تضعيف سرکردگان قزلباش ايجاد شد. شاهسون (يا به لهجه‌ی خودشان شَسون) به زبان ترکی به معنای دوستدار شاه‌ است.
نويسندگان تاريخ‌ها و سفرنامه‌ها در اين قول معتقدند که شاه‌عباس بزرگ براي کاستن نفوذ و نيروی حکمرانان سی‌ودو طايفه‌ی قزلباش که درآن روزگار تمشيت و اداره‌ی همه‌ی امور مملکت را در دست داشتند و قدرتی بزرگ و خودکامه در برابر پادشاه به شمار می‌آمدند به ايجاد سپاهی مجهز و منظم در يک‌دسته‌ی پياده‌ی تفنگدار و يکدسته‌ی سواره همت کرد[1].
در ظاهر، بهانه‌ی‌ آن پادشاه از تشکيل و تجهيز اين قشون پديدآوردن نيرويی رزم‌آور و ورزيده در برابر قواي «ينی چری» دولت عثماني بود اما هدف واقعی و پنهانی وی مقابله با امرای خودسر و نافرمان قزلباش و از ميان برداشتن قدرت و اعتبار ايشان به شمار می‌آمد[1].
ايل بزرگ شاهسون در منطقه‌های گوناگون ايران استقرار يافته‌اند و در قرن اخیر بیشتر آنان شهرنشین شده‌اند.

1- محمد کريم‌زاده، «شاهسون‌هاي فارس، پيشينه تاريخي شناخت شاهسون‌ها». دوره12،
ش۱۳۶ و ۱۳۷ (بهمن و اسفند۵۲)


-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------



ایل شاهسون بغدادی
"ایل شاهسون بغدادی" یکی از ایل‌های بزرگ ایران است. این ایل از دو شعبه‌ی "لک" و "آرخلو" و بیست و نه طایفه و دویست و بیست تیره و چند صد زیرتیره تشکیل می‌شود.

هسته‌ی نخستین ایل شاهسون بغدادی را نادرشاه‌افشار در سال 46ـ 1145هجری قمری، هنگام نبرد با عثمانیان از نواحی مجاور کرکوک به خراسان کوچاند. علت معروف شدن ایل مزبور به "شاهسون‌بغدادی" هم از این رو بوده است. طایفه‌ها و تیره‌های گوناگونی از این ایل در منطقه‌های مختلف ایران، عراق، ترکیه و سوریه پراکنده شده‌اند. بدنه‌ی اصلی ایل بغدادی پس از انتقال به خراسان با وقوع قتل نادرشاه به نواحی فارس مهاجرت کرد و در اوایل حکومت قاجار در مناطق ساوه، قزوین، همدان و نواحی مجاور استقرار یافت و رشته کوه خرقان طی حکمی رسمی به عنوان محل یورت طایفه‌های آن تعیین شد. ساوه، تفرش، قم، همدان، ملایر، زنجان، قزوین، کرج، شهریار، ورامین، تهران و مناطقی از کردستان و کرمانشاهان از دوران ناصرالدین‌شاه تا کنون مناطق اسکان و استقرار این ایل بوده است.

برداشت از کتاب تاریخ فرهنگی ایل شاهسون بغدادی نوشته‌ی دکتر عطاء‌الله حسنی
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سابقه‌ی تاريخی


درباره شاهسون‌های بغدادی و پيشينه‌ تاريخی آن‌ها مينورسكس و هنری فيلد مطالبي نوشته‌اند. مينورسكی معتقد است كه اين‌ها در زمان شاه عباس اول از شيراز به ناحيه ساوه آمده اند.(1)  هنری فيلد مي نويسد: "...اعتقاد بر اين است كه شاهسونهاي بغدادي در خلال عصر صفوي مهاجرت كرده و در نزديكي بغداد مسكن گرفته اند و در زمان نادرشاه از آنجا به شيراز برگشته اند. در زمان كريم خان زند جاي ثابت و مشخص نداشته اند، تا اينكه به آقا محمد خان قاجار پيوسته اند و او ايشان را در زيستگاه كنوني شان مستقر ساخته است."(2)

اينكه هنري فيلد از مهاجرت شاهسونهاي بغدادي در دوران صفوي به نزديكي بغداد سخن مي گويد، با توجه به سياست جابجايي ايلات و عشاير آن زمان ممكن است صحيح باشد. اما رديابي اين امر در منابع آن دوران براي نويسنده اين مقاله ميسر نگرديده است. متاسفانه هيچكدام از محققين دانشمند قول خود را مستند به مرجع موثقي نكرده اند.
مرحوم فتح السلطان- علي اكبر خان قرابيگلو- از عمويش ايمانعلي خان نقل مي كرد كه هفتاد طايفه لك و آرخلو در مرز عثماني سرحد دار ايران بوده اند كه توسط ندر به خراسان كوچانيده شده اند. پس از مرگ نادر شاه به شيراز آمده اند و پس از مرگ كريم خان توسط آقا محمد خان قاجار در منطقه ساوه استقرار پيدا كرده اند. شواهد چندي وجود دارد كه نظر خود شاهسونهاي بغدادي را مقرون به واقع نشان مي دهد:
الف - وجود چنين باوري كه نادر آنها را به خراسان كوچانيده است.
ب- وجود ترانه هايي كه در آنها مسير احتمالي مهاجرت اينان (تبريز، خراسان، شيراز، و مناطق آخرين محل استقرار) اشاره شده است.(3)
ج- اينكه در منابع تاريخي معاصر نادر از انتقال ايلات و عشاير از نواحي ذهاب و كركوك به خراسان سخن رفته است. به طوريكه محمد كاظم در ذيل وقايع حمله نخست نادر به بغداد مي نويسد كه وي از منطقه ذهاب" ...جماعت قرابيات و زنگنه و باجلان را كوچ داده، روانه ديار خراسان نمود كه رفته در محال دارالسلطنه هرات سكنا نمايند... و بقدر چهار-پنج هزار نفر از آن جماعت ملازم گرفته مامور ركاب گردانيد."(4)
ميرزا مهدي خان استرآبادي نيز در ذيل وقايع نخستين حمله نادر به بغداد از كوچانيده شدن گروهي از طايفه از بغداد به خراسان سخن مي گويد. وي مي نويسد:"... دوهزار نفر از طايفه بيات [را] كه در هشت فرسخي كركوك سكني داشتند، كوچانيده روانه خراسان ساختند.(5)
د-  وجود جماعت شاهسون در نواحي كركوك: در سياحتنامه حدود محمد خورشيد پاشا عضو كميسيون تعيين حدود ايران و عثماني – به وجود سي خانوار چادرنشين « شَهسَوَن« ( افراد ايل شاهسون بغدادي نيز خود را شَسَوَن مي نامند) در دوز خورماتو به سال 1264 ه.ق. اشاره شده است.(6)
 ه - امكان رديابي برخي از طوايف مهم ايل شاهسون بغدادي در سابقه تاريخي مناطق شرق و جنوب تركيه، شرق و شمال سوريه، و شمال عراق.
لك: عباس عزاوي مي نويسد كه لكها از قبائل ايراني هستند كه در شمال و جنوب عراق پراكنده اند و در بخش مندلي تابع قبيله قراالوس بوده اند.(8)  در مورد لكهاي تابع قبيله قراالوس نكته جالب توجه در اينجاست كه اينان در سال 1120ه.ق.(يعني در حدود 25سال قبل از كوچ احتمالي ايل بغدادي به خراسان)ترك زبان و شيعه مذهب بوده اند.(9)  پيشتر از اين تاريخ، اسكندر بيك تركمان نيز ذيل وقايع سال 1034 ه.ق.-حمله شاه عباس به بغداد- از قلعه لك بغداد(=قلعه زهاب) واقع در نزديكي قلعه مندلي، و پيوستن دارنده آن-حاجي بيك لك- به شاه عباس و مورد مرحمت قرار گرفتنش سخن به ميان آورده است(10) كه با توجه به وحدت مكاني، بعيد نيست لك متعلق به قبيله قراالوس از بقاياي لك مورد اشاره اسكندر بيك بوده باشد. محمد خورشيد پاشا نيز در سياحتنامه حدود به وجود پنجاه خانوار چادرنشين لك در دوزخورماتو و هشت خانوار در كركوك اشاره دارد.(11)  كارستن نيبور نيز در سال 1764 م. از وجود يكهزار چادرنشين لك در ناحيه بين سيواس و آنكارا خبر مي دهد.(12)
موصلو: از طوايف تركمان نواحي دياربكر و يكي از دو طايفه بزرگ آق قوينلوها بوده،و حكومت آنجا را در زمان سلطنت آق قويونلوها در دست داشته است. موصلوها به سركردگي امير بيك موصلو در سال913ه.ق. به نيروي شاه اسماعيل پيوستند و از جمله قزلباشان شدند. يحيي بن عبداللطيف قزويني ذيل وقايع اين سال مي نويسد:"... امير بيك موصلو كه از جانب آق قوينلو مدتها والي ديار بكر بود، با اقوام و اتباع واويماق موصلو به عز بساط بوس همايون مفتخر گشت و هداياي بسيار به موقف عرض رسانيد و ديار بكر داخل محروسه شد و ايالات آنجا به پيرمحمد خان استاجلو قرار گرفت... و حضرت اعلي ، امير بيك موصلو را به منصب مهرداري همايون سرافراز گردانيد(13) از سال 927تا 935 ه.ق. نزديك به يك دهه حكومت در بغداد در دست بزرگان موصلو بود، تا اينكه در سال اخير شاه طهماسب آنجا را فتح كرده و به حكومت آنان خاتمه مي دهد.(14)
دوگر: از طوايف مهم ساكن آناطولي، سوريه و عراق- موصل-ماردين و كركوك-دقوق-كه درگيريهاي بين قراقويونلوها و آق قويونلوها موجبات تقسيم و پراكندگي بسيار آنان را فراهم آورد. از طوايف دوگر در ناحيه اردبيل نيز وجود دارند كه توسط قراقويونلوها به آنجا كوچانده شده اند و اصالتا متعلق به دوگرهاي "اورفا" مي باشند.(15) ابوبكر طهراني درباره دوگرها مي نويسد:"... دمشق خواجه كه از امراء دگر بود و بيست هزار خانه را سردار و صاحب اختيار بود و رها (=اورفاي امروز)... و حران ... از آن او بود... در كنار آب فرات قشلاق [گرفت] و يغموربيك... كه مهتر امراء دگر بود با هزارخانه كه تابع او بودند و سه هزارخانه ديگر نوكر عثمان بيك (=پدربزرگ اوزون حسن) شدند.(16)
اين قول ميزان اعتبار و نفوذ دوگرها را در منطقه شمال عراق و شرق عثماني در زمان تيموريان نشان مي دهد. بنا به نوشته كارستن در سال 1776م. از جماعت دوگر يكهزار خانوار چادرنشين در ناحيه اورفا زندگي مي كرده اند.(17)
كوسه لر: بزرگترين طايفه شعبه لك ايل شاهسون بغدادي است. بر اساس گزارش هاي اسكان عشاير در عثماني، در سال 1708م. جماعت حاجي بهاءالدين لو در قريه «كوسه لر» از توابع گلنار اسكان داده مي شوند.(18)  در قرن نوزدهم نيز، بنابر تحقيقات فاروق سومر، طايفه كوسه لر در «نازيللي» ولايت آيدين زندگي مي كرده اند.(19) در داستان «دوقلوهاي ترك» خانم جاهيد اوچوق از «مزرعه كوسه لر» ياد شده است.(20) هم اكنون در شمال آنتاليا محلي بنام كوسه لر وجود دارد و افراد بسياري نيز در محلات فاتح، بايرم پاشا، زيتون بورنو، باغچه لياولر، كوچوك كوي، يدي كوله، باغجيلار، قاضي عثمان پاشا، مرتر، حوجا مصطفي پاشا، و باكيركوي استانبول زندگي مي كنند كه نام فاميلشان «كوسه لر» است.
كلوند: بنابر گزارش محمد خورشيد پاشا در سياحتنامه حدود، در سال 1264ه.ق. بيست و پنج خانوار چادرنشين از طايفه كله وند در دوزخورماتو زندگي مي كرده است.(21)
و-  وجود مشابهت لهجه يي و همگوني ضرب المثلها و داستانها بين شاهسونهاي بغدادي و طوايفي از تركهاي كركوك كه ساكن "تل عفر"، "آلتين كوپرو"، "تيسين"، "بشير"ريا، "تازه خرماتو"،" توزخرماتو" ، "امام زين العابدين"، "قاراتپه"، و "بيات لار" هستند.(22)
با توجه به شواهدي كه ارائه شد، نويسنده بر اين باور است كه هسته اوليه ايل شاهسون بغدادي از نواحي كركوك به درون ايران كوچانده شده، و به احتمال قريب به يقين از همان بياتها و يا طوايف ابوابجمع و وابسته يي بوده است كه ميرزا مهدي خان استرآبادي به كوچ آنان از كركوك به خراسان اشاره كرده است.(23)
درباره نحوه مهاجرت و وضعيت ايل طي مدت استقرارش در خراسان و شيراز منبع موثقي در دسترس نيست. مرحوم فتح السلطان، كه بيش از يك صد سال عمر كرد (وفات1357)، از قول عمويش ايمانعلي خان كه يكصدو بيست سال عمر كرده بود، براي نويسنده نقل مي كرد كه: جاني بيگ بزرگ ايل در سرحد عثماني بوده است. سرخاب، يوسف و قاسمعلي خان برادران او بوده اند و قاسمعلي خان سركرده نظامي ايل بوده است. در دوران ؛آشوب و سقوط اصفهان ، احمدپاشا از قاسمعلي خان قول عدم تعرض گرفته مناطق غرب ايران را به تصرف خود در مي آورد. نادر در حمله به بغداد پس از غارت ايل امر به كشتن قاسمعلي خان مي دهد ولي با وساطت ميرزا مهدي خان از كشتن او صرف نظر مي كند. طوايف لك و آرخلو به خراسان عزيمت مي كنند و قاسمعلي خان به خدمت نادر در مي آيد و به مقام ميرآخوري مي رسد. در بازگشت از هند به دليل سرپيچي از امر نادر و به همراه آوردن غنايم مغضوب واقع شده و (به امر نادر گوش و يا بينياو را مي برند). وي در همين زمان در خراسان فوت مي كند و در كنار سقاخانه حرم امام رضا(ع) به خاك سپرده مي شود. به دنبال اين حادثه، ايل شاهسون بغدادي اعتبار نخستين خود را از دست داده و در پي مرگ نادر از خراسان به شيراز مهاجرت كرده است. در شيراز، كريم خان زند به اميد چيرگي بر دشمنان با علي خان شاهسون از تيره قاسملو پيمان اتحاد مي بندد. پس از پيروزي كريم خان، علي خان شاهسون رئيس سواره نظام ايل شاهسون بغدادي در نزد او مي شود. با مرگ كريم خان ايل شيراز را ترك مي كند و سرانجام توسط آقا محمدخان در منطقه ساوه مستقر مي گردد.
صحت تاريخي اين قول بر نويسنده اين رساله معلوم نشد. هرچند در كتاب فريزر از قاسم بيك خان، كه ناظم مناظم و اعتمادالدوله نادر بوده، ذكرنامي شده(24) و از علي خان شاهسون در ذيل وقايع دهه 1170ه.ق. از قبيل سركوب افغانها در مازندران، مبارزه با نصيرخان در حاشيه خليج فارس، محاصره اروميه، مبارزه با زكي خان، و محاصره كرمان و مبارزه با تقي خان دراني- مبارزه اي كه به مرگ عليخان انجاميد- در منابع دوره زنديه به تفصيل سخن رفته است.(25)
درباره انتقال اين ايل از شيراز به منطقه ساوه، در ذيل ميرزا عبدالكريم بر تاريخ گيتي گشا از كوچانيدن ايلات عراقي از شيراز به عراق توسط آقامحمدخان قاجار به هنگام ورود به شيراز سخن به ميان آمده است، اما نامي از ايلات كوچ داده شده برده نشده است.(26)
مع الوصف، وجود طوايف و تيره هاي همنامي چون:لك، آرخلو، احمدلو، موصلو، و قوتولو بين ايلهاي بغدادي و قشقايي ، و اظهار صريح عشاير متعلق به تيره توللي در هر دو ايل مبني بر وجود همبستگي تاريخي با يكديگر، جاي شبهه اي در انتقال ايل شاهسون بغدادي از شيراز به منطقه ساوه باقي نمي گذارد. بعلاوه اينكه، ترانه اي بين عشاير شاهسون بغدادي وجود دارد كه در وصف كوههاي شيراز است و گوينده آرزوي گذر از آنها را مي كند.(27) نيز هنري فيلد از علي قوردلوهاي كوهمره سخن مي گويد كه همنام با يكي از طوايف شعبه لك ايل شاهسون بغدادي است.(28)
اما، نخستين سندي كه حكايت از استقرار ايل بغدادي در بودباش كنوني اش مي كند، به سال 1220 ه.ق. باز مي گردد كه طي آن ايل بيگي گري " طايفه شاهسون "  بغدادي به همت خان از طايفه ساتلو داده شده است.(29) هر چند جزو اسناد ملكي سندي به تاريخ 1200ه.ق. وجود دارد ولي نامي از شاهسون بغدادي در آن برده نشده است.

مجله تاريخ/سال يكم-شماره يكم، بهار 1379/دكتر عطاءالله حسني


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ايل شاهسون بغدادی
ايل شاهسون بغدادي كه در حال حاضر به جزء چند صد خانوار كه زندگي عشايري دارند، بقيه در تهران، ساوه، قم، ورامين، شهريار، همدان، ملاير، زنجان، قزوين، كرج و ساير نقاط كشور اسكان پيدا كرده اند، از 29 طايفه، 220تيره، و صدها گوبك تشكيل مي شوند. هسته اوليه ايشان در حمله نخست نادر به بغداد در سال 1145 ه. ق. از نواحي مجاور كركوك به خراسان كوچانيده شد، كه پس از مرگ نادر به شيراز رفت، و بعد از مرگ كريم خان زند به وسيله آقا محمد خان قاجار در حوزه ساوه و كوههاي خرقان استقرار پيدا كرد. امور سياسي ايل به دست رئيس، ايل بيگيان يا ايل بيگي، كدخدايان، و ريش سفيدان بوده است. رياست ايل، كه گاهي مستقل و گاهي با حكومت زرند و ساوه بوده، هميشه توسط حكومت مركزي به عنوان نانخانه به اشخاص مورد نظر حكومت وقت داده مي شده است. اما ايل بيگيان يا ايل بيگي به عنوان پل ارتباطي با ايل و دستگاه حكومتي، فرمان خود را از شاه وقت دريافت مي كرده اند. در زمان قاجاريه ايل شاهسون بغدادي داراي سه ايل بيگي (لك-آرخلو-كلوند) بوده است. منصب ايل بيگي بيشتر موروثي بوده است، اما موارد استثناء نيز ملاحظه مي شود. كدخدايان نيز، كه در راس طوايف بوده اند، غالبا منصب موروثي داشته اند. اما در اين موارد هم موارد استثناء كم نيست. ريش سفيدان در راس تيره و در ميان "اوبه" كه بيشتر يك واحد اقتصادي است تا سياسي، وجود داشته اند و مقامشان الزاما موروثي نبوده است. عشاير بغدادي را دولت از سال 1307 شمسي به اسكان دائم و تخته قاپو فرا مي خواند، اما تا سال 1315 طول مي كشد تا قسمت اعظم ايل اسكان پيدا كنند. بعد از شهريور 1320 مجددا بسياري از بغداديها به ييلاق و قشلاق مي پردازند، و محمد علي خان صمصامي با دريافت حكم رياست ايل از فرمانداري ساوه تا سال 1336 سعي خود را بر تشكل مجدد عشاير شاهسون بغدادي مصروف مي دارد. اما اختلافات داخلي و درگيري هاي خارجي با خوانين محلي، و تاثيرات ناشي از سقوط مصدق در تركيب گروه هاي قدرت، و غيره موجب از كف رفتن ييلاقات متعلق به ايل و اسكان عشاير بغدادي مي شود. 

مجله تاريخ/سال يكم-شماره يكم، بهار 1379/دكتر عطاءالله حسني
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

ایل شاهسون

شبکه جهانی جام جم
سامانه: سفر در ایران
نام مکان
ایل شاهسون

 

استان اردبیل از ايل ها و عشاير متعددی برخوردار است كه مهم ترين و منسجم ترين آن ها ايل های شاهسون و ارسباران هستندكه درمناطق گوناگون استان پراكنده شده اند. ايل شاهسون از مهم ترين و معروف ترين ايل های استان های اردبیل و آذربايجان شرقی به شمار می رود كه دارای پيشينه تاريخی زيادی بوده و از ويژگی های خاص اجتماعي- فرهنگی برخوردار است. اعضای این ایل دامدار هستند و از مراتع سرسبز كوه های خطه اردبیل استفاده می كنند. عشاير ارسباران نيز در نواحی كوهستانی به سر می برند و قلمروی عمده آن ها بخش باختری دشت مغان است.
درباره وجه تسميه نام و پيشينه تاريخی ایل شاهسون؛ بايستی گفت: هنگامی كه سرزمين ايران دچار هرج و مرج و آشوب بود و هركدام از امرای تيموری و آق قويونلو و ديگر حكام محلی گوشه ای از اين سرزمين را محل حكومت خود كرده بودند، اسماعيل ميرزا كه بعدها به شاه اسماعيل معروف شد، توانست با سركوب آق قويونلوها (كه يكی از قبايل با نفوذ حاكم برايران بودند) در سال 907 هجری قمری، بنيان حكومتی خود را به مدت دو و نيم قرن استوار سازد. افرادی كه شاه اسماعيل را در اين جنگ ها ياری می كردند، در تاريخ به نام قزلباش ها شهرت يافتند و شامل 32 قبيله مختلف بودند كه شاه اسماعيل آنها را در زمره نُجبا در آورد و به ايشان عمامه خاصی داد كه 12 ترك داشت و ميان آن كلاه سرخی مانند فينه می گذاشتند و به همين لحاظ به قزلباش ها معروف شدند.در سال های 991 تا 994 هجری قمری سلطان محمد خدابنده به منظور جلب حمايت عليه ازبكان و عثمانی ها تصميم گرفت افراد غير نظامی را با رضايت خود به خدمت نظام درآورد كه اين عمل او به شاه سون (يعنی دوست داران شاه شدن) معروف شد. درسال 998 هجری قمری افراد قزلباش عليه نماينده شاه سر به شورش برداشتند كه از اين رو شاه اسماعيل نسبت به قدرت آنان بدبين شد و گروه ديگری با نام شاهسون را برای درهم شكستن قدرت آن ها بسيج كرد.
بنابراين شاهسون ها (دوست داران شاه) به گروهی اطلاق می شدند كه از سوی شاه عباس تشكيل يافته بود تا جای قبايل ترك را كه از سلسله صفوی پشتيبانی كرده بودند، بگيرند.
محمد کريم‌زاده، در شاهسون‌هاي فارس، پيشينه تاريخي شناخت شاهسون‌ها مي نويسد: ((پيشينه‌ تاريخي شاهسونان به زمان پادشاهان صفوي مي‌رسد نويسندگان تواريخ و سفرنامه‌ها در اين قول معتقدند که شاه‌عباس بزرگ براي کاستن نفوذ و نيروي حکمرانان سي‌ودو طايفه‌ قزلباش که درآن روزگار تمشيت و اداره همه‌ امور مملکت را در دست داشتند و قدرتي بزرگ و خودکامه در برابر پادشاه به شمار مي‌آمدند به ايجاد سپاهي مجهز و منظم در يکدسته پيادهي تفنگدار و يکدسته سواره همت کرد.علي‌الظاهر، بهانه‌ آن پادشاه از تشکيل و تجهيز اين قشون پديد آوردن نيروئي رزم‌آور و ورزيده در برابر قواي «ينگيچري»
دولت عثماني بود اما هدف واقعي و پنهاني وي مقابله با امراي خودسر و نافرمان قزلباش و ازميان برداشتن قدرت و اعتبار ايشان به شمار مي‌‌آمد.))
در کتاب بستان السياحه تأليف حاج زين العابدين شيرواني (جلداول ازانتشارات سنايي، صفحه 347)در مورد شاهسونها چنين آمده است:
((جمعی از نمک به حرامان قزل باشيه برشاه عباس خروج کرده ، پای جرات وجسارت پیش نهادند، شاه فرمود:شاه سون گلسون .یعنی هرکه شاه رادوست دارد بیاید.لهذا از هرفرقه ای آمده طاغیان شاه راشکست دادند،پادشاه آن جماعت را (شاه سون) نام نهادند،درمیان آن طایفه ، طوایف مختلفه است.مسکن ایشان درملک مغان وآذربایجان وفارس است وقلیلی درخراسان وكابل و کشمير سکونت دارند و درغریب نوازی و مهمانداری و شجاعت برامثال خود طریق سبقت سپارند.نام طوایف این عشایربیشتربه ((لو)) ختم می شود ازقبیل سرخان بیگ لو، طالش مکاییل لو،جعفرلو، مغانلو و... علاوه براین بعضی ازشاهسونها به دیگرنقاط ایران چون فارس ، خرقان و خمسه کوچانده شده اندکه اینها برخلاف شاهسونهای آذربایجان معمولا زیرسیاه چادر زندگی می کنند وبا آلاچیق های شاهسونهای آذربایجان تفاوت بسیار دارند.))


شاهسون ها از آداب و رسوم سنتی و قوی برخوردارند، هرچند كه از گذشته های دور از حوادث و خطرات دور نمانده و تحولات زمان برآنها بی تاثير نبوده است. بر اساس قرارداد تركمن چای قسمتی از مرزهای شمالی ايران به روس ها واگذار شد و به این ترتیب قسمت بزرگی از منطقه قشلاقی شاهسون ها از بين رفت.منطقه تابستانی (ييلاقی) شاهسون ها را ارتفاعات اهر، مشگين شهر و اطراف آن تشكيل می دهد و منطقه قشلاقی آن ها را بخش های خاوری جلگه كم عمق مغان (كه در حدود 150 كيلومتر از منطقه سردسير فاصله دارد و نزديك رود ارس است) تشكيل داده است. منطقه ييلاق و قشلاق طايفه های شاهسون كاملا مشخص است.
هنگام كوچ ابتدا از قيشلاخ (گويش محلی قشلاق) يا منطقه زمستانی به يازلاخ يا منطقه بهاره و سپس به ييلاخ (گويش محلی ييلاق) منطقه تابستانی می روند. در مراجعت پيش از استقرار در قشلاق، در محلی پاييزه كه همان اردوگاه های پيرامون قشلاق هستند، توقف می كنند. جايگاه تابستانی شاهسون ها؛ شامل 4 تا 5 آلاچيق است كه در حد فاصل 100 متری د رچراگاه برپا می شود.
قدمت تاريخی شاهسون ها سبب شده آداب و رسوم و شيوه های معيشت آنها برای افراد عادی جذاب و ديدنی باشد، چنان كه بازديد از زندگی عشاير شاهسون يكی از پرطرف دارترين برنامه های گردشگری ناحيه آذربايجان شرقی و اردبيل به شمار می آيد.

ايل شاهسون از طايفه، تيره، كويك و هر كويك از چند اوبه و اوبه ها از تعدادی خانواده تشكيل شده است. در راس هر طايفه؛ ايل بيگی از سوی دولت مركزی برای حفظ نظم و وصول ماليات انتخاب می شد ولی اداره طايفه برعهده بيگ بوده كه از طرف ايل بيگی گمارده می شد.
ايل شاهسون در استان های اردبيل و آذربايجان شرقی زندگی می كنند و برخی از آن ها در طی ساليان گذشته يك جا نشين شده اند. شاهسون ها از سجايای اخلاقی خوبی برخوردار هستند و در تيراندازی و شكار و ميهن پرستی شهرت دارند. آن ها به زبان آذری صحبت می كنند و شيعه مذهب هستند. برپايی جشن ها و آيين های اسلامی و ايرانی از مهم ترين آداب و رسوم آن ها به شمار می آيد كه به شكل های خاصی و با رعايت اصول ايل انجام می شود و برای گردشگران بسيار جذاب، ديدنی و شنيدنی است.
شاهسون ها جشن های خود را در ميدان برگزار می كنند و در عيد های مذهبی از جمله عيد قربان و عيد فطر پس از نماز عيد به ديد و بازديد يك ديگر می روند. مراسم ها و آداب ازدواج در ميان اين ايل از اهميت زيادی برخوردار است. وقتی پسری خواهان دختری است دو نفر از ريش سفيدان ايل را به چادر پدر دختر می فرستد و آنها در صورت توافق عهد و پيمان می بندند و خيلی به آن اهميت می دهند. پس از خواستگاری؛ خانواده داماد برای عروس هدايايی از قبيل: روسری، گردن بند، آينه، پارچه و شيرينی می برند. چند روزمانده به تاريخ عروسی از مهمانان دعوت به شركت در مراسم می شود. مهمانان هدايايی به همراه می آورند و به محض نزديك شدن مهمانان؛ داماد و همراهان وی به اتفاق نوازندگان سازهای محلی به استقبال آن ها می روند. مهمانان شام را در چادر خانواده داماد می خورند و مبلغی به آشپز و آبدارچی هديه می كنند. اين مراسم چند روز ادامه دارد و در روز آخر مهمانان به خانه عروس رفته و عروس را همراه خود به چادر داماد می آورند. زمانی كه عروس قصد خروج از منزل پدر را دارد، يكی از افراد خانواده او كمربند زيبای طلايی به كمر او می بندد، سپس عروس با آينه و جهيزيه خود به سمت خانه داماد حركت می كند. هنگامی كه عروس به چادر داماد نزديك شد، داماد سيب سرخ يا دسته گلی به طرف او پرتاب می كند كه دراين موقع سواركاران هر يك به نوبه خود به نمايش های محلی می پردازند.
لباس های محلی ايل شاهسون يكی از مهم ترين جاذبه های فرهنگی اين ايل به شمار می آيند. مردان ايل شاهسون پوشاك اختصاصی ندارند، كت و شلوار و كلاه آنان معروف به کِپي يا كلاه ترك داری كه نظير كلاه مردان گيلان است؛ تشكيل دهنده ی پوشاك مردان شاهسونی است.
لباس بانوان ايل شاهسون هريك ياد آور گوشه ای از پوشش مردم ساير مناطق ايران زمين است. روسری بانوان را چارقد گلداری تشكيل می دهد كه با يك كلاغی بسته می شود.
پيراهن زنان ايل شاهسون از رنگ های متنوع و شاد تشكيل شده و بلند است. تنبان؛ شليته ای است كه می پوشند و شبيه تنبان های بانوان گيلان، بختياری و قشقايی است. جليقه زنان شاهسون را پارچه های دوخته شده بدون آستين تشكيل می دهد كه روی آن ها سكه های طلا و نقره دوخته شده است و تعداد سكه ها نشان دهنده ميزان ثروت خانواده است.
شاهسون ها در چادرهای نيم كره ای شكلی زندگی می كنند كه آن ها را آلاچيق و برخی را كومه می نامند. كومه معمولا از آلاچيق كوچك تر است و از جنس خشن بافته می شود ولی آلاچيق با ظرافت و مهارت بافته می شود و دوام آن ها از كومه بيش تر است. فضای داخلی كومه ها به طور معمول 5 متر است. آلاچيق اصلی عموما از نمد سفيد و با ظرافت است اين نمدها با طرح های رنگی در جلو و طرفين تزييين يافته و سر درب ورودی ها منگوله هايی آويزان است.
نمدهای اين چادر به علت باران و گرد و خاك و دود داخل به تدريج قهوه ای و سرانجام سياه می شوند. چاتما نيز نوع ديگری از چادرهای عشاير شاهسون است كه در توقف گاه های موقت برپا می شود.
شاهسون ها يكی از بزرگ ترين دامداران و كشاورزان ناحيه آذربايجان شرقی و اردبيل هستند. زندگی آنها تا حدود زيادی به دام وابسته است و وجود فرآورده های دامی سبب شده است كه صنايع دستی در ميان اين ايل اهميت زيادی داشته باشد. انواع گليم، جاجيم، خورجين و جل اسب ازمهم ترين صنايع دستی عشاير شاهسون به شمار می آيد.
مهم ترين بافته شاهسون ها گليم های سوزن دوزی و ظريف معروف به سوماك است كه درزبان محلی آن را ورنی بافی می گويند. ورنی بافی مهم ترين و زيباترين صنايع دستی اين ايل است كه طرح های پيچيده آن را با دستگاه های عمودی يا افقی به صورت تكه های دراز و باريك به طول 3 متر می بافند و سطح آن ها را با نقش های پيچيده، سوزن دوزی می كنند. معمول ترين و معروف ترين طرح اين گليم ها كشتی نوح نام دارد كه به شكل سوزن دوزی با طرح كشتی است و در وسط آن درخت و اطراف آن پرندگان و جانوران ديده می شوند.
مفرش نوعی صنايع دستی روستايی و عشايری است كه در منازل روستايی برای نگهداری رخت خواب و لوازم خواب از آن استفاده می شود و در كوچ ايلات و عشاير نيز مفرش وسيله بسيار مناسبی برای حمل وسايل مختلف به شمار می‌آيد. مفرش به شكل مكعب مستطيل است و در اندازه‌های مختلف به هم دوخته می ‌شود و نقش و نگارهای زيبا و دل‌انگيزی دارد.
جل اسب های ايل شاهسون هم از لحاظ سبك خاص تصوير حيوانات و پرندگان و هم از لحاظ رنگ پردازی، از بهترين رو اسبی های ايران به شمار می روند. خورجين برای حمل اشيا و وسايل دستی مورد استفاده قرار می ‌گيرد و با نقوش خاص و زيبايی بافته می شود. علاوه بر خورجين، برخی ديگر از لوازم مورد نياز عشاير مانند بزک شتر و نوار مخصوص چادر به همين شيوه بافته می شود.
كوچ نشينان ارسباران در منطقه زيبای ارسباران در ناحيه كوهستانی و جلگه ای به سر می برند و قلمرو عمده آن ها در بخش باختری دشت مغان در پيرامون شهرستان اهر است. نام اين ايل از منطقه سكونت آن ها بين سرزمين ارسباران و قره داغ گرفته شده است. سابقه تاريخی اين ايل نيز شباهت زيادی به تاريخ شاهسون ها دارد. منطقه تابستانی ييلاقی ايل ارسباران را كوه های اطراف ارسباران و سبلان تشكيل می دهد. منطقه زمستانی (قشلاقي) ايل ارسباران را نيز جنوب دشت مغان و اطراف رود قره سو و كنار رود ارس در منطقه خدا آفرين تشكيل می دهد. كوچ نشينان ارسباران همانند شاهسون ها از طايفه، تيره، كويك، اوبه و خانواده تشكيل شده است. جشن ها و آيين های اين ايل شباهت بسيار زيادی به مراسم ها و آيين های ايل شاهسون دارد.
به طور كلی شيوه معيشت، لباس ها، موسيقی، جشن ها و آداب و رسوم خاص عشاير اردبیل و آذربایجان شرقی سبب شده بازديد از زندگی عشاير شاهسون و ارسباران در آذربايجان شرقی يكی از مهم ترين و جذاب ترين برنامه های گردشگران اين خطه به شمار آيد.
متشکل ترین دسته شاهسونها در غرب دریای مازندران زندگی می کنند.علاوه بر شاهسونهای دشت مغان دسته های زیادی از شاهسونها در مناطق مختلفی که در فاصله تبریز و تهران قرار گرفته به سر می برند. از مهم ترین آنها باید از دسته هایی که در اطراف هشترود و میانه و بیجار، قزوین، ساوه، ورامین و همدان و قم به سر می برند نام برد.گروه‌هاي ديگر اين ايل دراطراف زنجان زندگي مي‌‌کنند. همچنين گروهي از ايل شاهسون در منطقه نيريز فارس در ساحل جنوبي درياچه بختگان سکونت دارند. شاهسونهاي فارس تيره‌اي از ايل اينانلو يا اينالّو به‌شمار مي‌آيند. گروهي از شاهسون ها در شهرستان شاهين ‌دژ ييلاق را در کوهستان ها به سر مي برند که به شاهسوان يا شايسوان معروفند.
قاليچه های شاهسون همچون قالیچه های بلوچ های خراسان که از همسایگان خود تأثیر پذیری داشته اند، رنگ و لعابی کُردی دارند به نحوی که تولیدات دوپودی آنها با بافتی بسیار سفت و فشرده و نه چندان ظریف، بافته های کولیایی را در ذهن تداعی می کند.
نقشه های رایج درقالی های شاهسون در اصطلاح محلی عبارتند از لاکی نیمه، شبیری ناری و دوقوز بورونی.
شاهسون های مشکين شهر از طایفه های زير تشکيل شده اند:
حاجي خوجالو، اجيرلو، جوادلو، جوروغلو، گده بيگلو، گيکلو، مستعلي بيگلو، سرخان بيگلو، مرادلو، جاني يارلو، دميرچي لو، تالش، ميکائيل لو، هومن لو، قوردلو، عيسي لو، کورعباسلو، قوجابيگلو، مغان لو، پيرآيوتلو، قره قاسملو، ساري جعفرلو، عرب لو، خليفه لو، ادولو، زرگرلو، بيگدلو، سروانلار، حسين خان بيگلو، علي بابالو، سيدلو و جعفرلو.

رهبري طايفه ارثي نيست و بر اساس ريش سفيدي، درايت و اعتبار افراد است. در حال حاظر ايلخان يا رهبري واحدي براي ايل وجود ندارد و تصميمات مربوط به وقت و مسير کوچ و مراتع از طريق مشورت و ارتباط بزرگان طايفه صورت مي‌‌گيرد.


برداشت از:
http://www.jjtvn.ir

همان گونه که در متن نیز اشاره شده است؛ ایل شاهسون بغدادی با شاهسون های دشت مغان و اردبیل تفاوت دارند، این ها دو ایل متمایز هستند و نسبت فامیلی با یک دیگر ندارند در بسیاری از آداب و رسوم، حتی در لباس ها و لهجه ی آن ها نیز تفاوت مشاهده می شود. شاهسون‌های مغان به آذری ها شبیه تر شده اند.
این نوشته را به خاطر منابع خوب تاریخی آن در این جا آورده ام.

۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

شجره‌ی تيره‌ی علی کُرلو


سلسله مراتب تيره ی علی کُرلو:
ایل شاهسون بغدادی
بخش لک
طايفه ی کوسه لر
تيره ی اصلی خاصا
تيره ی جانی‌لوی بزرگ
تيره ی علی کُرلو

خلاصه ی شجره ی تيره ی علی کُرلو منشعب از تيره ی جانی‌لوی بزرگ
(از تيره ی اصلی خاصا – طايفه ی کوسه لر - بخش لک - ایل شاهسون بغدادی):

نسل اول: حاجی بک لک
، رئيس ايل شاهسون بغدادی 

نسل دوم:  سليم بک  (بنا به روايتی)

نسل سوم: جانی بک بزرگ، رئيس ايل شاهسون بغدادی (فرزند ارشد)
+ (سرخاب + يوسف + قاسم‌علی)

نسل چهارم: علی (فرزند دوم)، جد بزرگ علی کُرلوها
+ (اسماعيل + جانی بک کوچک)

نسل پنجم: قاسم + قاسم‌علی + حسین + حسن 
(تيره‌های نو پای در حال تشکيل يا شروع گوبک‌ها)

نسل پنجم: محمدعلی + صفر + شکراله + حیدر + جوزعلی + امام قلی + علی قلی + نوروزعلی + کارسازرضا + محمدقلی + الله قلی + جعفر + مهدی + . . . 
...
نسل‌های بعدی ...
نسل دوازدهم: نسل امروزی ...


برداشت از: کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح السلطان

نام تيره‌های طايفه‌ی کوسه‌‌لر

سلسله مراتب طايفه ی کوسه لر:
ایل شاهسون بغدادی
بخش لک
طايفه ی کوسه لر (شامل دو تیره‌ی اصلی):
1 - تيره‌ی خاصا   2 - تيره‌ی آلوار (لرها)


نام تيره‌های اصلی و تيره‌های انشعابی طايفه ی کوسه ‌لر:

1 - تيره‌ی اصلی خاصا
تيره‌های انشعابی اوليه (شامل پنج تیره‌):
- جانی‌لو (بزرگ)
- قرابكلو
- سرخابلو
- يوسف‌لو
- مدرم خانلو ‌(محمد رحيم)

2 - تيره‌ی اصلی آلوار (لرها)
 تيره‌های انشعابی اوليه (شامل چهارده تیره‌):
- خداويرنلو
- تميرلو    
- علی‌بگلو     
- كرلو   
- كيچكين‌علی
- كيتين‌علی    
- شنبه‌لو     
- جمعه‌لو
- يساول‌لو
- رمضان‌لو 
- چای‌چامورلو
- کرداسدخان (قنبرلو)
- ترکمن
- سلمان‌لو

برداشت از: کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح السلطان

۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

طايفه‌های ايل شاهسون بغدادی

الف - بخش لک:
1.کوسه لر
2. ياری‌جانلو
3. ميختوندلو
4. دللر
5. قاراقويونلو
6. حاقی‌جانلو
7. احمدلو   
8 . الی‌قوردلو
9. ساتولو
10. قوتولو
11. دولت‌وند                     
12. چلب‌لو
13. شرف‌لو
14. کُرد

ب - بخش آروخلو:
1. قاسم‌لو
2. کلوند
3. موصولو (موسولو)
4. سولدوز
5. حسين‌خانلو
6. دوگر
7. کرم‌لو
8 . قرنلو
9. خدرلو
10. غريب‌لک‌لو
11. نقدورلو
12. اتک‌باسانلو
13.  نلقاز (نيک‌کز) 
14. خمسه‌لو
15. زيليف‌لو
16. ذولفقارلو
17. آلوار يا کارون‌لو


برداشت از: کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح السلطان

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

نژادپرستی و فخرفروشی ممنوع

امروزه بعضی‌ها با تعصب بیش از اندازه نسبت به نژاد، کشور، استان، شهر، قوم، ایل، طایفه و یا تیره‌ی خود، آگاهانه یا ناآگاه نوعی نژادپرستی و برتری جویی یا گاهی جدایی طلبی را ترویج می‌دهند. این طرز تفکر  نادرست، حتی در کشورهای پیشرفته و غربی نیز مشاهده می‌شود. این موضوع در گفته‌ها، نوشته‌ها و برخی وبلاگ‌ها هم به چشم می‌خورد.
در گذشته‌های دور زندگی خیلی صمیمانه‌تر بود. مرز، روادید و گذرنامه‌ای‌ وجود نداشت، نیاکان ما به آسانی سفر و کوچ می‌کردند.
مرزهای جغرافیایی و چارچوب‌های ذهنی، ساخته‌ی بشر است و این‌ها یکی از سبب‌های کوته‌بینی و خودخواهی برخی شده است. از سوی دیگر تعصب بی‌جاو زیاده ‌روی هم باعث کژی خواهد شد، همیشه بهترین راه میانه‌ روی است.
تمام انسان‌ها از هر نوع، نژاد، رنگ و جنس، یکسان و دارای حقوقی برابر هستند، این‌ خصوصیات به هیچ وجه سبب برتری و تمایز فرد یا افرادی بر دیگران نیست، بلکه انسانیت، اندیشه‌های متعالی، فضایل اخلاقی نیکو، منش، رفتار و کردار پسندیده و درست، مهم‌ترین و ارزشمندترین ویژگی افراد می‌باشد.
گفتنی است از ویژگی‌های خوب شاهسون‌ها در گذشته، آزادگی، شجاعت، تعامل و هم‌زیستی دوستانه با دیگر اقوام ایران و همسایگان بوده است. پس از گذشت سال‌های زیاد، امروز از آن ساختار اجتماعی سنتی و مستقل ایل بزرگ شاهسون بغدادی چیزی برجای نمانده است، فرزندان‌شان در تهران و نقاط دیگر ایران شهرنشین شده‌اند، بیشتر امروزی‌ها زبان ترکی نمی‌دانند، حتی از تاریخ خود آگاهی ندارند.
این وبلاگ فقط با هدف بالابردن آگاهی، شناخت و معرفی بیشتر به  نسل امروزی‌ این قوم و نیز علاقه‌مندان، به مرور اطلاعات، تصویرها و اسنادی درباره‌ی تاریخ و فرهنگ ایل شاهسون بغدادی ارائه خواهد داد.
بی‌گمان نژادپرستی و فخرفروشی از مخرب‌ترین اندیشه‌ها و رفتارها هستند. 
دنیای مجازی که تا اندازه‌ای از چارچوب‌ها و مرزهای ساختگی به دور است می‌تواند تمرین خوبی برای زندگی واقعی نیز باشد.

۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

كوسه ‌لر


كوسه‌ لر نام طايفه‌ای بزرگ از ايل شاهسون بغدادی است كه توسط شاه عباس در ائتلاف اتحاديه‌ی ايل‌های تشكيل دهنده‌ی سپاهيان شاهسون قرار گرفت و پس از بازگشت آنان به عراق نادرشاه قريب به اتفاق آن‌ها را از منطقه‌ی كركوك و موصل به خراسان و افغانستان كوچاند. اين ايل پس از استقرار در ايران دوران صفوی و زند و افشار و قاجار در جغرافيای ايران جابه‌جا شده و در حوالی آذربايجان، قزوين، شيراز، اصفهان و تهران كه پايتخت بوده‌اند، اسكان يافته‌اند. پيش از آخرين اسكان كه در منطقه‌ای بين ساوه، همدان و قزوين بوده، دارای تاريخچه‌ی مشخص بوده و متعاقب آن در دوران پهلوی اول مانند ساير عشاير كوچ‌رو، تخته‌قاپو  شده و اسكان يافته است. اسكان عشاير اين ايل و طايفه‌ها و تيره‌های وابسته را به شهرهای اطراف كوچانده و نسل امروزی اين مردم هم اکنون در شهرهای تهران، كرج، ساوجبلاغ، قم، اراك، ساوه و برخي درروستاهاي قديمي اطراف ييلاق‌ها وقشلاق‌هاي گذشته روزگار خود را سپری می‌كنند.
به نظر روستای كوسه ‌لر از محل‌هايی باشد كه زمانی اين طایفه از شاهسون‌ها در آن سكونت داشته يا ييلاق و قشلاق آن‌ها بوده است. مقايسه‌ی لهجه‌ی روستاييان يا دامداران آن اطراف يا داستان‌های پيرمردها و پيرزنان باقی مانده می‌تواند تا حدودی به روشن شدن اين مطلب كمك كند.
روايتی نيز در طايفه است که واژه‌ی کوسه‌لر مخفف و ترکی شده‌ی واژه‌ی کوه‌سار است، چرا که در گذشته اين طايفه بيشتر در منطقه‌های کوهستانی به سر می‌برده است.


ايل شاهسون بغدادی


"ايل شاهسون بغدادی" يكی از ايل‌های بزرگ ايران است. اين ايل از دو شعبه‌ی "لك" و "آرخلو" و بيست و نه طايفه و دويست و بيست تيره و چند صد زيرتيره تشكيل می‌شود.
هسته‌ی نخستین ايل شاهسون بغدادی را نادر شاه ‌افشار در سال 46ـ 1145هجری قمری، هنگام نبرد با عثمانيان از نواحی مجاور كركوك به خراسان كوچاند. علت معروف شدن ايل مزبور به "شاهسون‌بغدادی" هم از اين رو بوده است. طایفه‌ها و تيره‌های گوناگونی از اين ايل در منطقه‌های مختلف ايران، عراق، تركيه و سوريه پراكنده شده‌اند. بدنه‌ی اصلی ايل بغدادی پس از انتقال به خراسان با وقوع قتل نادرشاه به نواحی فارس مهاجرت كرد و در اوايل حكومت قاجار در مناطق ساوه، قزوين، همدان و نواحی مجاور استقرار يافت و رشته كوه خرقان طی حكمی رسمی به عنوان محل يورت طایفه‌های آن تعيين شد. ساوه، تفرش، قم، همدان، ملاير، زنجان، قزوين، كرج، شهريار، ورامين، تهران و مناطقی از كردستان و كرمانشاهان از دوران ناصرالدين‌شاه تا كنون مناطق اسكان و استقرار اين ايل بوده است.
برداشت از کتاب تاريخ فرهنگی ايل شاهسون بغدادی نوشته‌ی دکترعطاء‌الله حسنی

ايل شاهسون

ايل شاهسون يك اتحاديه‌ی ميان طايفه‌هاست كه در زمان شاه عباس صفوی از ادغام شماری از تيره‌های قزلباش و به منظور تضعيف سرکردگان قزلباش ايجاد شد. شاهسون (يا به لهجه‌ی خودشان شَسون) به زبان ترکی به معنای دوستدار شاه‌ است.
نويسندگان تاريخ‌ها و سفرنامه‌ها در اين قول معتقدند که شاه‌عباس بزرگ براي کاستن نفوذ و نيروی حکمرانان سی‌ودو طايفه‌ی قزلباش که درآن روزگار تمشيت و اداره‌ی همه‌ی امور مملکت را در دست داشتند و قدرتی بزرگ و خودکامه در برابر پادشاه به شمار می‌آمدند به ايجاد سپاهی مجهز و منظم در يک‌دسته‌ی پياده‌ی تفنگدار و يکدسته‌ی سواره همت کرد[1].
در ظاهر، بهانه‌ی‌ آن پادشاه از تشکيل و تجهيز اين قشون پديدآوردن نيرويی رزم‌آور و ورزيده در برابر قواي «ينی چری» دولت عثماني بود اما هدف واقعی و پنهانی وی مقابله با امرای خودسر و نافرمان قزلباش و از ميان برداشتن قدرت و اعتبار ايشان به شمار می‌آمد[1].
ايل بزرگ شاهسون در منطقه‌های گوناگون ايران استقرار يافته‌اند و در قرن اخیر بیشتر آنان شهرنشین شده‌اند.
1- محمد کريم‌زاده، «شاهسون‌هاي فارس، پيشينه تاريخي شناخت شاهسون‌ها». دوره12، ش۱۳۶ و ۱۳۷ (بهمن و اسفند۵۲)

۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

زبان شاهسون‌ها

زبان شاهسونی (اِلسونی) ترکی است.
زبان ترکی شاهسون‌ها از نظر لهجه و کاربرد بسياری از واژه‌ها همانند زبان ترکی دياربکر ترکيه می‌باشد. شاهسون‌ها و دياربکری‌ها بيشتر حرف‌ها را مانند کردها و عرب‌ها از حلق تلفظ می‌کنند.
گفتنی است ريشه‌ی تمام زبان‌های ترکی يکی است و در لهجه‌ها تفاوت وجود دارد و هم‌چنين در جاهای گوناگون واژه‌هايی با توجه به آن منطقه به کاربرده می‌شود.

مسابقه‌های‌ دو و ميدانی ايل


در زمان گذشته، تمام افراد ايل، به ويژه جوان‌ها به خاطر نوع زندگي عشايری و کوچ نشينی بسيار ورزيده و چالاک بودند. مسابقه‌های دو و ميدانی شامل دوی سرعت، پرش و ... بيشتر در مراسم‌های جشن‌ و عروسيی که افراد زيادی گرد‌هم می‌آمدند، بين جوان‌ها و دونده‌های ايل برگزارمی‌شد. در مسابقه‌های دو، گوشت سينه‌ی گوسفند قربانی را به عنوان جايزه در خط پايان می‌گذاشتند و دونده‌ای که برنده می‌شد‌ آن را برمی‌داشت و تصاحب می‌کرد، در اصطلاح به نفر نخست مسابقه می‌گفتند: «فلانی دُشو قاپدو».