۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

شجره‌ی تيره‌ی علی کُرلو


سلسله مراتب تيره ی علی کُرلو:
ایل شاهسون بغدادی
بخش لک
طايفه ی کوسه لر
تيره ی اصلی خاصا
تيره ی جانی‌لوی بزرگ
تيره ی علی کُرلو

خلاصه ی شجره ی تيره ی علی کُرلو منشعب از تيره ی جانی‌لوی بزرگ
(از تيره ی اصلی خاصا – طايفه ی کوسه لر - بخش لک - ایل شاهسون بغدادی):

نسل اول: حاجی بک لک
، رئيس ايل شاهسون بغدادی 

نسل دوم:  سليم بک  (بنا به روايتی)

نسل سوم: جانی بک بزرگ، رئيس ايل شاهسون بغدادی (فرزند ارشد)
+ (سرخاب + يوسف + قاسم‌علی)

نسل چهارم: علی (فرزند دوم)، جد بزرگ علی کُرلوها
+ (اسماعيل + جانی بک کوچک)

نسل پنجم: قاسم + قاسم‌علی + حسین + حسن 
(تيره‌های نو پای در حال تشکيل يا شروع گوبک‌ها)

نسل پنجم: محمدعلی + صفر + شکراله + حیدر + جوزعلی + امام قلی + علی قلی + نوروزعلی + کارسازرضا + محمدقلی + الله قلی + جعفر + مهدی + . . . 
...
نسل‌های بعدی ...
نسل دوازدهم: نسل امروزی ...


برداشت از: کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح السلطان

نام تيره‌های طايفه‌ی کوسه‌‌لر

سلسله مراتب طايفه ی کوسه لر:
ایل شاهسون بغدادی
بخش لک
طايفه ی کوسه لر (شامل دو تیره‌ی اصلی):
1 - تيره‌ی خاصا   2 - تيره‌ی آلوار (لرها)


نام تيره‌های اصلی و تيره‌های انشعابی طايفه ی کوسه ‌لر:

1 - تيره‌ی اصلی خاصا
تيره‌های انشعابی اوليه (شامل پنج تیره‌):
- جانی‌لو (بزرگ)
- قرابكلو
- سرخابلو
- يوسف‌لو
- مدرم خانلو ‌(محمد رحيم)

2 - تيره‌ی اصلی آلوار (لرها)
 تيره‌های انشعابی اوليه (شامل چهارده تیره‌):
- خداويرنلو
- تميرلو    
- علی‌بگلو     
- كرلو   
- كيچكين‌علی
- كيتين‌علی    
- شنبه‌لو     
- جمعه‌لو
- يساول‌لو
- رمضان‌لو 
- چای‌چامورلو
- کرداسدخان (قنبرلو)
- ترکمن
- سلمان‌لو

برداشت از: کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح السلطان

۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

طايفه‌های ايل شاهسون بغدادی

الف - بخش لک:
1.کوسه لر
2. ياری‌جانلو
3. ميختوندلو
4. دللر
5. قاراقويونلو
6. حاقی‌جانلو
7. احمدلو   
8 . الی‌قوردلو
9. ساتولو
10. قوتولو
11. دولت‌وند                     
12. چلب‌لو
13. شرف‌لو
14. کُرد

ب - بخش آروخلو:
1. قاسم‌لو
2. کلوند
3. موصولو (موسولو)
4. سولدوز
5. حسين‌خانلو
6. دوگر
7. کرم‌لو
8 . قرنلو
9. خدرلو
10. غريب‌لک‌لو
11. نقدورلو
12. اتک‌باسانلو
13.  نلقاز (نيک‌کز) 
14. خمسه‌لو
15. زيليف‌لو
16. ذولفقارلو
17. آلوار يا کارون‌لو


برداشت از: کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح السلطان

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

نژادپرستی و فخرفروشی ممنوع

امروزه بعضی‌ها با تعصب بیش از اندازه نسبت به نژاد، کشور، استان، شهر، قوم، ایل، طایفه و یا تیره‌ی خود، آگاهانه یا ناآگاه نوعی نژادپرستی و برتری جویی یا گاهی جدایی طلبی را ترویج می‌دهند. این طرز تفکر  نادرست، حتی در کشورهای پیشرفته و غربی نیز مشاهده می‌شود. این موضوع در گفته‌ها، نوشته‌ها و برخی وبلاگ‌ها هم به چشم می‌خورد.
در گذشته‌های دور زندگی خیلی صمیمانه‌تر بود. مرز، روادید و گذرنامه‌ای‌ وجود نداشت، نیاکان ما به آسانی سفر و کوچ می‌کردند.
مرزهای جغرافیایی و چارچوب‌های ذهنی، ساخته‌ی بشر است و این‌ها یکی از سبب‌های کوته‌بینی و خودخواهی برخی شده است. از سوی دیگر تعصب بی‌جاو زیاده ‌روی هم باعث کژی خواهد شد، همیشه بهترین راه میانه‌ روی است.
تمام انسان‌ها از هر نوع، نژاد، رنگ و جنس، یکسان و دارای حقوقی برابر هستند، این‌ خصوصیات به هیچ وجه سبب برتری و تمایز فرد یا افرادی بر دیگران نیست، بلکه انسانیت، اندیشه‌های متعالی، فضایل اخلاقی نیکو، منش، رفتار و کردار پسندیده و درست، مهم‌ترین و ارزشمندترین ویژگی افراد می‌باشد.
گفتنی است از ویژگی‌های خوب شاهسون‌ها در گذشته، آزادگی، شجاعت، تعامل و هم‌زیستی دوستانه با دیگر اقوام ایران و همسایگان بوده است. پس از گذشت سال‌های زیاد، امروز از آن ساختار اجتماعی سنتی و مستقل ایل بزرگ شاهسون بغدادی چیزی برجای نمانده است، فرزندان‌شان در تهران و نقاط دیگر ایران شهرنشین شده‌اند، بیشتر امروزی‌ها زبان ترکی نمی‌دانند، حتی از تاریخ خود آگاهی ندارند.
این وبلاگ فقط با هدف بالابردن آگاهی، شناخت و معرفی بیشتر به  نسل امروزی‌ این قوم و نیز علاقه‌مندان، به مرور اطلاعات، تصویرها و اسنادی درباره‌ی تاریخ و فرهنگ ایل شاهسون بغدادی ارائه خواهد داد.
بی‌گمان نژادپرستی و فخرفروشی از مخرب‌ترین اندیشه‌ها و رفتارها هستند. 
دنیای مجازی که تا اندازه‌ای از چارچوب‌ها و مرزهای ساختگی به دور است می‌تواند تمرین خوبی برای زندگی واقعی نیز باشد.

۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

كوسه ‌لر


كوسه‌ لر نام طايفه‌ای بزرگ از ايل شاهسون بغدادی است كه توسط شاه عباس در ائتلاف اتحاديه‌ی ايل‌های تشكيل دهنده‌ی سپاهيان شاهسون قرار گرفت و پس از بازگشت آنان به عراق نادرشاه قريب به اتفاق آن‌ها را از منطقه‌ی كركوك و موصل به خراسان و افغانستان كوچاند. اين ايل پس از استقرار در ايران دوران صفوی و زند و افشار و قاجار در جغرافيای ايران جابه‌جا شده و در حوالی آذربايجان، قزوين، شيراز، اصفهان و تهران كه پايتخت بوده‌اند، اسكان يافته‌اند. پيش از آخرين اسكان كه در منطقه‌ای بين ساوه، همدان و قزوين بوده، دارای تاريخچه‌ی مشخص بوده و متعاقب آن در دوران پهلوی اول مانند ساير عشاير كوچ‌رو، تخته‌قاپو  شده و اسكان يافته است. اسكان عشاير اين ايل و طايفه‌ها و تيره‌های وابسته را به شهرهای اطراف كوچانده و نسل امروزی اين مردم هم اکنون در شهرهای تهران، كرج، ساوجبلاغ، قم، اراك، ساوه و برخي درروستاهاي قديمي اطراف ييلاق‌ها وقشلاق‌هاي گذشته روزگار خود را سپری می‌كنند.
به نظر روستای كوسه ‌لر از محل‌هايی باشد كه زمانی اين طایفه از شاهسون‌ها در آن سكونت داشته يا ييلاق و قشلاق آن‌ها بوده است. مقايسه‌ی لهجه‌ی روستاييان يا دامداران آن اطراف يا داستان‌های پيرمردها و پيرزنان باقی مانده می‌تواند تا حدودی به روشن شدن اين مطلب كمك كند.
روايتی نيز در طايفه است که واژه‌ی کوسه‌لر مخفف و ترکی شده‌ی واژه‌ی کوه‌سار است، چرا که در گذشته اين طايفه بيشتر در منطقه‌های کوهستانی به سر می‌برده است.


ايل شاهسون بغدادی


"ايل شاهسون بغدادی" يكی از ايل‌های بزرگ ايران است. اين ايل از دو شعبه‌ی "لك" و "آرخلو" و بيست و نه طايفه و دويست و بيست تيره و چند صد زيرتيره تشكيل می‌شود.
هسته‌ی نخستین ايل شاهسون بغدادی را نادر شاه ‌افشار در سال 46ـ 1145هجری قمری، هنگام نبرد با عثمانيان از نواحی مجاور كركوك به خراسان كوچاند. علت معروف شدن ايل مزبور به "شاهسون‌بغدادی" هم از اين رو بوده است. طایفه‌ها و تيره‌های گوناگونی از اين ايل در منطقه‌های مختلف ايران، عراق، تركيه و سوريه پراكنده شده‌اند. بدنه‌ی اصلی ايل بغدادی پس از انتقال به خراسان با وقوع قتل نادرشاه به نواحی فارس مهاجرت كرد و در اوايل حكومت قاجار در مناطق ساوه، قزوين، همدان و نواحی مجاور استقرار يافت و رشته كوه خرقان طی حكمی رسمی به عنوان محل يورت طایفه‌های آن تعيين شد. ساوه، تفرش، قم، همدان، ملاير، زنجان، قزوين، كرج، شهريار، ورامين، تهران و مناطقی از كردستان و كرمانشاهان از دوران ناصرالدين‌شاه تا كنون مناطق اسكان و استقرار اين ايل بوده است.
برداشت از کتاب تاريخ فرهنگی ايل شاهسون بغدادی نوشته‌ی دکترعطاء‌الله حسنی

ايل شاهسون

ايل شاهسون يك اتحاديه‌ی ميان طايفه‌هاست كه در زمان شاه عباس صفوی از ادغام شماری از تيره‌های قزلباش و به منظور تضعيف سرکردگان قزلباش ايجاد شد. شاهسون (يا به لهجه‌ی خودشان شَسون) به زبان ترکی به معنای دوستدار شاه‌ است.
نويسندگان تاريخ‌ها و سفرنامه‌ها در اين قول معتقدند که شاه‌عباس بزرگ براي کاستن نفوذ و نيروی حکمرانان سی‌ودو طايفه‌ی قزلباش که درآن روزگار تمشيت و اداره‌ی همه‌ی امور مملکت را در دست داشتند و قدرتی بزرگ و خودکامه در برابر پادشاه به شمار می‌آمدند به ايجاد سپاهی مجهز و منظم در يک‌دسته‌ی پياده‌ی تفنگدار و يکدسته‌ی سواره همت کرد[1].
در ظاهر، بهانه‌ی‌ آن پادشاه از تشکيل و تجهيز اين قشون پديدآوردن نيرويی رزم‌آور و ورزيده در برابر قواي «ينی چری» دولت عثماني بود اما هدف واقعی و پنهانی وی مقابله با امرای خودسر و نافرمان قزلباش و از ميان برداشتن قدرت و اعتبار ايشان به شمار می‌آمد[1].
ايل بزرگ شاهسون در منطقه‌های گوناگون ايران استقرار يافته‌اند و در قرن اخیر بیشتر آنان شهرنشین شده‌اند.
1- محمد کريم‌زاده، «شاهسون‌هاي فارس، پيشينه تاريخي شناخت شاهسون‌ها». دوره12، ش۱۳۶ و ۱۳۷ (بهمن و اسفند۵۲)

۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

زبان شاهسون‌ها

زبان شاهسونی (اِلسونی) ترکی است.
زبان ترکی شاهسون‌ها از نظر لهجه و کاربرد بسياری از واژه‌ها همانند زبان ترکی دياربکر ترکيه می‌باشد. شاهسون‌ها و دياربکری‌ها بيشتر حرف‌ها را مانند کردها و عرب‌ها از حلق تلفظ می‌کنند.
گفتنی است ريشه‌ی تمام زبان‌های ترکی يکی است و در لهجه‌ها تفاوت وجود دارد و هم‌چنين در جاهای گوناگون واژه‌هايی با توجه به آن منطقه به کاربرده می‌شود.

مسابقه‌های‌ دو و ميدانی ايل


در زمان گذشته، تمام افراد ايل، به ويژه جوان‌ها به خاطر نوع زندگي عشايری و کوچ نشينی بسيار ورزيده و چالاک بودند. مسابقه‌های دو و ميدانی شامل دوی سرعت، پرش و ... بيشتر در مراسم‌های جشن‌ و عروسيی که افراد زيادی گرد‌هم می‌آمدند، بين جوان‌ها و دونده‌های ايل برگزارمی‌شد. در مسابقه‌های دو، گوشت سينه‌ی گوسفند قربانی را به عنوان جايزه در خط پايان می‌گذاشتند و دونده‌ای که برنده می‌شد‌ آن را برمی‌داشت و تصاحب می‌کرد، در اصطلاح به نفر نخست مسابقه می‌گفتند: «فلانی دُشو قاپدو».